معنی زنجیر کردن، دربند نهادن، درقید عبودیت ازردن گرفتار غل و زنجیر کردن, معنی زنجیر کردن، دربند نهادن، درقید عبودیت ازردن گرفتار غل و زنجیر کردن, معنی xj[dc lcbj، bcfjb jiاbj، bcrdb ufmbdت اxcbj ;ctتاc yg m xj[dc lcbj, معنی اصطلاح زنجیر کردن، دربند نهادن، درقید عبودیت ازردن گرفتار غل و زنجیر کردن, معادل زنجیر کردن، دربند نهادن، درقید عبودیت ازردن گرفتار غل و زنجیر کردن, زنجیر کردن، دربند نهادن، درقید عبودیت ازردن گرفتار غل و زنجیر کردن چی میشه؟, زنجیر کردن، دربند نهادن، درقید عبودیت ازردن گرفتار غل و زنجیر کردن یعنی چی؟, زنجیر کردن، دربند نهادن، درقید عبودیت ازردن گرفتار غل و زنجیر کردن synonym, زنجیر کردن، دربند نهادن، درقید عبودیت ازردن گرفتار غل و زنجیر کردن definition,